بی وفا دلمُ شکستی ، تپشِ قلب و ببیــن
سر قولت تو نموندی ، عاقبت شد اینچنین
***
حیف از اون دایه ی عشقی، که دلتُ پناهی داد
وقتی از پل رد شدی تو ، عزتُ دادی به بـــــــاد
***
قاب کردم خاطراتت ، نمی خوام یادِ تو باشم
سوختی گلِ قشنگم ، بسِ دلشادِ تو باشـم
***
برو دیگه از کنارم ، سایه تو دردی شــــده
نمی خوام روتو ببینم ، دلت نامردی شده
***
تو کتابِ سرنوشتت ، برو امضامُ ببیــــــــــــن
مثل خوشه روی تاقچه ، شانه می زد بر زمین
***
دفن کردی آرزومُ ، با هوس های خیالــت
سوتِ اون نامردمانی ، تیره کرد آبِ زلالت
***
برو از قلبم همیشه ، برگه ی عشقم تو قــوری
گرم کردم غصه هاشُ ، یادم اومد تو شروری
***
ببین آسمون چه زیبا ، با ستاره های نازش
همه در چرخِ فلک رو ، به فکرِ راز و نیــازش
***
جاسم ثعلبی (حسّانی) 28/11/1391
تقدیم به بابا فردوس ها
:: برچسبها:
قابِ خاطرات ,
:: بازدید از این مطلب : 1700
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4